a
به وب سایت مجله دفترسینمایی خوش آمدید
گاتا عابدی

شکارچی یوزپلنگ

(سینماآفیس) – لیدی مکبث از جمله قویترین شخصیتهای زن در تراژدیهای شکسپیر است. او با جذبه، قدرت و ارادهای مسحور کننده شخصیتپردازی شده است. در حالیکه با وجوداهمیت این کاراکتر در اقتباسهای بعد از شکسپیر  ازتاثیرگذاری آن کاسته شده. تئوری داستان زنمدار، از آغازپیدایش به عنوان شاخهای از جنبش فمنیسم، به کلیشههای مرسوم زنان در سینما و تئاتر نقد جدی داشت و در بررسی ذهنیت زنمدار در آثار هنری با رویکردی  وابسته به نظریههای نشانهشناسی و روانکاوانه تاکید داشته است.

ترزا دو لارتیس (Teresa de Lauretis) در کتاب تکنولوژی جنسیت (Technology of Gender) پیچیدگیهای کاراکترلیدیمکبث را روشن کرده و بستر مناسبی برای قیاس او بانقشهای همترازش در اقتباسهای مدرن پدیدآورده است. بیتردید از مهمترین این اقتباسها مکبث به روایت ابراهیم پشتکوهیست. او در نمایش مکبثزار همهی قالبهای کلیشه ومرسوم را از بعد ابزاری زن در نمایش، کنار زده و با تلفیق واقتباسی مبتنی بر فلسفه اصلی شکسپیر دست به خلق مکبثی ورا مکانی و فرا زمانی زده است. در این اثر بیتردید لیدیمکبث نقطه پرگار نمایش تلقی میشود. لیدیمکبثی که «ماریناورونژسکایا» منتقد تئاتر روسی در ستایش نقشآفرینیاش میگوید: « گاهی به نظر میرسید که لیدیمکبث با نگاهش دیوار را سوراخ میکند

گاتا عابدی بازیگر نقش لیدیمکبث، الهام از طبیعت و کشف رازقدرت بیانتهای چشمان یوزپلنگ در طبیعت وحشی را در فرآیندنقشآفرینی خود مهمترین عامل میداند، آنچه میخوانیدحاصل گفتگوی روزنامه هنرمند با بازیگر نقش لیدیمکبث درنمایش مکبث زار است:

گاتا عابدی بازیگر نقش لیدی مکبث در گفتوگو با سینماآفیس گفتنظرات و کامنتهای مثبتی که امروز از تماشاگران دریافت میکنم از هر جایزه و عنوانی برایم ارزشمندتر است و به دنبال کسب عناوین به هر قیمتی نیستم

وی در خصوص اولین مواجهه خود با نمایش مکبثزار توضیح داد: «نخستین بار فیلم اجرای پیشین این نمایش را دیدم، و این کار مراسختتر هم کرد اما سبقه درخشان ابراهیم پشتکوهی این اطمینان را بهمن داد که با راهنماییهای او میتوانم یک لیدیمکبث تازه و یک شخصیت بدیع خلق کنم. »

وی همچنین توضیح داد: «در ابتدا با کارگردان اثر بر سر انتخاب نقش گفتوگوی بسیار داشتیم، اینکه لیدی مکبث برایم مناسبتر است یا نقش هوا؟ سپس به این نتیجه رسیدیم که لیدیمکبث نقش مناسبتری میتواندبرایم باشد. هر چند که نقش هوا با توجه به اینکه یکی از روایتگران درام بوده و از شخصیتهایی است که در نسخه شکسپیر وجود ندارد و توسط نویسنده اثر ابراهیم پشتکوهی خلق شده است

عابدی در اهمیت شخصیت لیدیمکبث در این نمایشنامه توضیح دادقبلاز هر چیز باید به این نکته اذعان کنم که تا کنون شخصیت لیدی مکبث بارها توسط بزرگان هنر نمایش جهان به روی صحنه رفته و اینکه امروزمجال ایفای نقش این شخصیت به من رسیده، بیتردید افتخارکمنظیریست. همین نکته مسئولیت من را جهت بازی این شخصیت بیش ازپیش سنگین میکرد. پس لازم بود با وسواس ویژهای به سراغ این نقش رفته و در اجرای آن سعی وافر و فراݝت خاطر داشته باشم

بازیگر نقش لیدیمکبث اضافه کرد: «  مهمترین نکته برای من و کارگردان اثر به عنوان هدایتگر و راهبر اصلی این نمایش، باورپذیر بودن شخصیت روی صحنه بود. فارݝ از هر سبک و مکتب و ژانری، این نکته از اهمیت برخوردار بود که تماشاگر لیدیمکبثی را که گاتا عابدی آفریده است، پذیرفته وبه آن باور داشته باشد. حال تصور کنید چه میزان کار بازیگرسختتر میشد که تحت فرم و حرکات و گویش کابوکی(تئاتر سنتی ژاپن) و با کمترین سطح از بازی حسی فرآیند انتقال احساس به مخاطب شکل میگرفت؟»

این کارشناس ارشد روانشناسی توضیح داد:  « با توجه به تسلط ومطالعاتی که روی نظریات «کارل گوستاو یونگ» فیلسوف و روانکاوسوئیسی داشتم، سعی کردم به لایههای زیرین و درونی این کاراکتر نفوذکنم.  نخست سعی کردم لیدی مکبث را به عنوان یک انسان بپذیرم آن رادوست داشتهباشم و آنگاه در خود، لیدی مکبث جدیدی بیافرینم. »

او با بیان اینکه لیدیمکبث نیز چون ما نقاط ضعف و قوت بسیار دارد، تصریح کرد: «هر چند از منظر تماشاگر این شخصیت منفی و ضدقهرمان محسوب میشود اما من برای باورپذیر بودن نقش لازم بود خباثت این نقش را برای خویش توجیه میکردم تا بتوانم دوستش بدارم. »

وی در ادامه اضافه کرددر همین راستا به دنبال عقدهها، شکستها، آمال و آرزوهایش رفتم تا جایی که گاهی در خلوت خویش برای شکستهای لیدی مکبث اشک ریختم و به او حق دادم و اگر چنین اتفاقی رخ نمیداد هرگز نمیتوانستم لیدی مکبث دوستداشتنی خلق کنم

عابدی در توضیح شخصیتی که در نمایش مکبثزار ایفا کرده است، گفت: « لیدی دیوانهوار عاشق مکبث است، اما چنانچه به لایههای زیرین روان لیدیمکبث رفته و کنکاش کنیم، به این نتیجه میرسیم که لیدی مکبث درجستجوی قدرت، فرافکنی او عشق به مکبث است.. فرافکنی فرد را درمقابل یک نوع اضطراب حفظ میکند: اضطرابی که در اثر اعتراف به کاستیها و نقصها ممکن است به وجود آید. همانطور که میدانیم کسی که فرافکنی میکند معمولاً احساسات، نقصها، یا آرزوهای غیرقابل قبول خودرا در دیگران میبیند. به اعتقاد من لیدی مکبث به دلیل ضعفهای خود، بهویژه زخم ناتوانی در مادر شدن، در مسیر قدرتطلبی و رشد دچارمالیخولیا و شهوت قدرت میشود. در واقع لیدیمکبث همچون دیگران برای جاه و مقام مرد خود از هیچ امری فروگذار نمیکند. شر لیدی مکبث ذاتی نیست و جاه طلبانه است و  او به هیچ وجه تصور نمیکند انسان پلیدی است و مرتکب ظلم میشود »

این بازیگر تئاتر با اشاره به اجرای پیشین مکبث زار گفت: « آنچه معمولابه شکل کلیشه در ذهن مخاطبین تئاتر نقش بسته است، یک لیدی مکبث ضدقهرمان است، اما حاصل گفتگوهای متعدد و تجزیه و تحلیل متن باابراهیم پشتکوهی، به این نتیجه رسیدیم که این خباثت و پلیدی درلایههای زیرین شخصیت نقش بسته و ظاهری کاملا متفاوت با باطنش دارد.»

وی همچنین توضیح دادلیدی مکبث در بخشی از نمایش سعی دارد تاعذاب وجدان خود و مکبث را در درون سرکوب کند این در حالی است که همین امر سبب جنون او میشود و این مصداق این جمله فروید است که هرگاه نهاد در درون آدم ها سرکوب شود به شکل مالیخولیا خودش رانشان می دهد.»

گاتا عابدی، نوع حرکات و رفتار لیدی مکبث را خارج از عرف معمولبازیگری عنوان کرد و گفت: « من برای ایفای این نقش با آمیزهای ازتکنیک و حرکت تراشیده شدم، پوست انداختم و به تدریج آمادگی لیدی مکبث را پیدا کردم، در عواطف و احساسات سعی داشتم به شیوه سیستم استانیسلاوسکی و در حرکت بر پایه نظریه بیومکانیک میرهولد ایفای نقش کنم. حال آنکه حرکات تعریف شده، کوک شده و تنظیم شدهی کابوکیوارداشته باشم. برای این مهم ساعتها فیلم نمایشهای ژاپنی و کابوکی دیدم تا سعی کنم شبیه آنها رفتار کنم. نکته مهم و حائز اهمیت این است که این حرکات باید در وجودم نهادینه میشد تا غلو شده و اگزتیو نمود نکند. پس ساعتها تمرین، مشاهده و اجرا کار را به اینجا رساند

وی همچنین افزود: « در نخستین روزهای تمرین، وقتی با کفشهای لیدیمکبث مواجه شدم، اضطراب و ترس عجیبی وجودم را دربرگرفت، این تنها یک کفش پاشنهبلد ساده نبود، سطح ارتفاع و شکل آن چیزی شبیه سم بود که اکنون باید به پا میکردم و با آنها  روی صحنه راه میرفتم اینخود به تنهایی چالش بزرگی بود که امیدوارم از پس آن برآمده باشم

این فعال هنری گفتحقیقت این است که حتی ایستادن با این کفشهابسیار امر مشقتباری است اما در ناخودآگاه من مثالی ازاستانیسلاوسکی نشسته بود، چنانچه او در کتابزندگی من در هنرمیگوید، برای ایفای نقشی به شدت دچار چالش بودم و هر چه میکردم درمن شکل نمیگرفت تا اینکه لباسهای شخصیت را پوشیدم و در برابر آینه ظاهر شدم و دیگر خود کاراکتر بودم، به معنای واقعی میتوانم بگویم که وقتی کفشها را پوشیدم، آنگاه دانستم که لیدی مکبث را یافتهام»

وی حرکت مبتنی بر کابوکی مکبث و لیدی مکبث ناشی از نوعی اشراف زدگیست در مقابل حرکات هوا و دلکنک که مبتنی بر کمدیادلارته‌(نمایشسنتی ایتالیا) انتخاب بسیار هوشمندانهای دانست و در بخش دیگری ازاظهاراتش گفت: « در اوج تمرینات نمایش بودیم و من سخت در جستجوی ییافتن درونیات لیدی مکبث بودم، در پی این بودم که چگونه میتوان بی آنکه سروصدا و هیاهو بهپا کرد اما شکوهی از قدرت را به نمایش گذاشت، تااینکه بسیار اتفاقی مستند حیاتوحشی دیدم که در آن یوزپلنگی به سرعت از درخت بالا رفته و در اوج به افق خیره میشود در نهایت سکوت، چشمانی که شکوه قدرت را فریاد میزدند. در لحظه ایده را شکار کردم وسعی کردم این شکوه در سکوت را در لیدی مکبث متبلور کنم

 

 

محمد دانشور

هیچ فایل صوتی برای این پست ثبت نشده است.

به اشتراک گذاشتن با :
امتیاز به این مقاله
تاریخ و زمان انتشار خبر : 1402/02/31 11:23
شماره خبر : 90619
لینک کوتاه : https://daftarecinemaii.ir/?p=90619
بدون نظر

پیام بگذارید