a
به وب سایت مجله دفترسینمایی خوش آمدید
شازده کوچولو

یادداشتی بر نمایش "شازده کوچولو؛

الینگیِ یک  شهریار

(( شهریار کوچولو  به یک گل وسط کویر گفت: -سلام.   گل گفت: -سلام.                                                    شهریار کوچولو با ادب پرسید: -آدم‌ها کجاند؟                                                                             گل گفت: -آدم‌ها؟ گمان کنم ازشان شش هفت تایی باقی مونده باشه. سال‌ها پیش دیدم‌شان. منتها خدا می‌داند کجا می‌شود پیداشان کرد. باد این‌ور و آن‌ور می‌بَرَدشان؛ نه این که ریشه ندارند؟ بی‌ریشگی هم حسابی اسباب دردسرشان شده….))

در ستایش “شازده کوچولو” اثر جاودانه “آنتوان دوسنت‌ اگزوپری”، همین بس که از کودکی خردسال تا کهنسالی محتضر با خواندن و شنیدنش بی‌تردید به فکر فرو می‌رود. در شیفتگی و وابستگی‌ام به این شاهکار ادبیات داستانی جهان، نیز باید گفت که تاکنون هزاران عنوان از آن را هدیه داده و هر بار که در جهان آن فرو می‌روم به تعبیر احمد شاملو: “چیز نهفته‌ایت می‌آموزد” و شاید اگر در ۱۳سالگی بشکل کاملا تصادفی با این شاهکار مواجه نشده بودم تو گویی مسیر زندگی‌ام، سمت و سویی دیگر می‌گرفت و پس از فارغ التحصیلی از دانشکده هنر و معماری، همواره یکی از آرزوهایم به روی صحنه بردن این قصه بود.

 آرزو؛ چون صرف‌نظر از اینکه هیچ گاه برای فردی چون من، به ویژه در اتمسفر تئاتر امروز کشور، بساط چنین نمایشی مهیا نیست، بلکه خود را نیز  از جهت خلق و تولید نمایشی در خور این اثر نمی‌‌بینم. 

به واقع شجاعت و جسارت ویژه‌ای می‌خواهد…

باید اعتراف کنم که با پیش داوری و گارد عجیبی به تماشای آن نشستم و به کارگاه نمایش رفتم که بگویم: “این چه بلایی است که بر سر شاهکاری چون شازده کوچولو می‌آورید؟” این آتش درون آنجا بیشتر شد که شنیدم؛ نیما گودرزی؛ شازده کوچولو را با کرگدن یونسکو تلفیق کرده…!

  • چه نامتجانس…؟!!!

اما با نمایشی شریف، بی ادعا و تلفیقی که در زیر ساخت هر دو شاهکار اگزوپری و یونسکو مستتر است و ناپیدا :

               “تنهایی انسان” و “الینگی”

هر دو سندرومی است که کافکای اگزیستانسیالیسم با مسخ فریادش زده بود و نیما گودرزی به هنرمندی آن را درک کرده است.

نمایش با چهار پرسوناژ مسخ شده در برابر تماشاگران آغاز می‌شود و آمبیانس محیط صدای مرغ دریایی است. آدم‌های نمایش به سوی مخاطب می‌آیند و سپس طول و عرض صحنه را طی می‌کنند. 

نخستین دیالوگ و صحنه نمایش تقابل گل و است و شازده کوچولو ….

-وای چه‌قدر زیبائید!

گل به نرمی گفت:

-چرا که نه؟ من و آفتاب تو یک لحظه به دنیا آمدیم.

و  سپس؛ جامپ….

در این نمایش با ۴ بازیگر جوان، جویای نام و بی ادعا درام خلق می‌شود تا کارگردان نیز به جمع آنها افزوده شده و آنجاست که شگفتی شکل می گیرد. 

شگفتیِ تابلو و تصویر !

گر چه پیش از این هم حضور کارگردان کاملا مشهود است اما تبدیل ۴ چهارپایهِ پلاستیکی که ۴ شازده کوچولو بر آن گاها می نشستند تا به معنای خروج از فضای نمایش باشد به ۴ انسانِ الینه شده یا ۴ کرگدن که سعی دارند انسانِ تنها، انسانِ ایزوله، انسانِ انسان، باقی مانده یا بهتر اینکه؛ یکی از همان، سه چهارتا انسانی که گلِ در کویر، خبر از باقی، ماندنشان می داد؛ چونان خودشان به کرگدن تبدیل کنند؛ اینجا شگفت انگیز است.

به مانند آنچه کرکوف در مرگ و پنگوئن می‌گوید، همان چیزی که کافکا در مسخ مشق کرده.

بی‌تردید نمایش شازده کوچولو به روایت نیما گودرزی و تلفیق آن با شاهکار یونسکو در تصادمی شگفت انگیز شکل می‌گیرد و با ۴ بازیگر جویای نام و البته “اندازه” خلق می‌شود.

کلید واژه اندازه بودن و به قواره بودن در بازیگرانِ حتی صاحب نام کشورمان متاسفانه کمتر یافت نمی‌شود. اما محمدصادق ‌اسدی، شاهین ‌بامداد، مریم ‌تولائی و الهام ‌زارعی برای رسیدن به گنجی که در عمق یک متری زمین قرار دارد، دقیقا یک متر کندوکاو داشتند نه بیش و نه کم به قواره که صد البته این مهم آبشخوری جز هدایتگر آنان ندارد.

اما نکاتی نیز همچنان بشکل پرسش باقی می‌ماند: 

  • موسیقی تعویض صحنه چرا موسیقی تعزیه است؟ توجیه دراماتیک آن چیست؟
  • پادشاه چرا کلاه خود لشگر امویان در نمایش‌های مذهبی به سر دارد؟ 
  • آیا قرمز بودن پرهای روی کلاه‌خود اتفاقی است آیا نمی‌توانست سبز باشد؟ 
  • و شاید اینکه در اساس این پرها سبز بوده و نمادی از ایدئولوژی پوسیده‌ای که بلاهتش بر تفکر و خرد غالب است و حالا برای عبور از سد سانسور قرمز شده که به لشگر امویان ارجاع دهد….؟

در پایان این نمایش را در قحط‌النمایش این روزهای تئاتر کشور به راحتی می‌توان نمایش خوب و با کیفیت عنوان کرد هر چند شازده کوچولو همچنان دین‌اش ادا نشده باقی مانده است. 

 

  • محمد دانشور _ سردبیر پایگاه تحلیلی – خبری سینماآفیس

 

هیچ فایل صوتی برای این پست ثبت نشده است.

به اشتراک گذاشتن با :
امتیاز به این مقاله
تاریخ و زمان انتشار خبر : 1402/05/24 10:50
شماره خبر : 92435
لینک کوتاه : https://daftarecinemaii.ir/?p=92435
بدون نظر

پیام بگذارید