سینمای “رسول صدرعاملی”از دیروز تا امروز: فوت کوزهگری
(سینماآفیس) – آنچه میخوانید روایت جدیدی از رسول صدرعاملی است، اینبار در قامت تهیه کننده سینما. او فیلم جنگل پرتقال آرمان خوانساریان را تهیه کرده و این نخستین اثر سینمایی بلند اوست.
– بیتردید یکی از نامهای پرآوازهی جشنواره فیلم فجر در دوره چهل و یکم، «رسول صدرعاملی» است.
او را در حافظهی نوجوانی با فیلم پر سر و صدای «دختری با کفشهای کتانی» یادمیآورم. اثری که به دنبال آن طرحی نو در سینمای اکشن و جنگی ما گذاشت. و معضلات جوانان و مباحث اجتماعی سوژهی پردهی نقرهای شد. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم: «سینمای اجتماعی ایران پس از انقلاب با کلاکتِ نخست دختری با کفشهای کتانی آغاز شد و با من ترانه پانزده سال دارم به اوج رسید. و در نهایت نیز با فیلم “سال دوم دانشکده من” دوران افول خود را آغاز کرد.»
صدرعاملی اینروزها با حمایت از فیلمسازان جوان، سعی دارد تا جریانی مولد، اثرگذار و البته روشنگر را اینبار در مقام تهیهکنندگی تجربه کند.
کشف جوانان مستعد و استعدادیابی را دوست دارد. شاید آنچه در اوج فیلمسازی خویش ناتمام نهاد با نیروی جوانتری، ادامه راه دهد؛ کشف کند، بارور شود و و در نهایت سازنده باشد. بهقولی “فوت کوزهگری” یاد میدهد.
او در این دوره از جشنواره فیلم فجر فیلم سینمایی «جنگل پرتقال»
را به کارگردانی آرمان خوانساریان تهیه و تولید کرده است.
این فیلمساز کهنهکار روزگذشته پس از نمایش تازهترین دستپخت خود گفت: با اینکه حال خوشی ندارم اما در جشنواره حضور پیدا کردم. قرار بود در فارابی استعدادها را بررسی کنیم و با توجه به سوابق و تحصیلات آنان بهترینها انتخاب شوند. پارسال در همین زمانها بود که فیلمنامه «جنگل پرتقال» را به من داد و فکر کردم این فیلم باید ساخته شود؛ حرف نگفته ای نبود اما جای آن در سینمای ایران خالی است. ۴ ماه پیشتولید این فیلم سینمایی به طول انجامید و قبل از ماجراهای ماههای اخیر، فیلم را در تنکابن ساختیم و دلیل انتخاب تنکابن و شهسوار به عقبه تحصیلی نویسنده برمی گردد که خودش در این شهر تحصیل کرده است. موضوع زنان بخش مهم فیلم بود، نگاهی که مرد به زن دارد؛ این به ما یاد می دهد که خودمان را زود قضاوت نکنیم اسیر جو و شرایط نشویم و ذهن خودمان را محترم بشماریم. کار با نسل جدید فیلمساز بسیار جذاب و خوب است البته خیلی هم اذیت میشوم، نزدیک شدن به آنان، درک آنها و رسیدن به نگاه متقابل، زمان میبرد و تردید نکنید سینمای آینده ایران بسیار بسیار درخشان خواهد بود. واقعیت این است شخصا از زمانی که خودم را شناختم آنقدر در کارگردانی و تلاش خود تنها بودم که الان آنان را درک می کنم. بعضی اتفاقات در رنج سنی خاصی است که خانوادهها کمتر به آنان توجه میکنند، بخشی از موفقیت جامعه این است که نسل جدید را دریابیم. من ۲۶ سال پیش با فیلم «دختری با کفش های کتانی» هشدار خودم را دادم و باید این روند را ادامه داد.»
انتهای پیام/