a
به وب سایت مجله دفترسینمایی خوش آمدید
نیوکمپ

منوچهر هادی از آغاز تا پایان؛

سوداگران اندیشه 

 

 

(سینماآفیس) – سریال «نیوکمپ» به کارگردانی منوچهر هادی در حالی به پایان رسید که پیشتر نوید محمودی با پوست شیری خوش ساخت اما فیک و تقلبی به میزانی مخاطبین خود را سرکار گذاشت که چرایی و بلاتکلیفی نیوکمپ، در برابرش به اصطلاح  کوچه؛ لنگ انداخته بود.

 

 

هر چند با بررسی آثار پر فراز و نشیب جناب مستطاب هادی در می‌یابیم که شاید، نیوکمپ بر قله آثار ایشان چنبره زده! 

« نیوکمپ » بلاتکلیف آغاز شد، بلاتکلیف، ادامه یافت و بلاتکلیف هم تمام شد! سریالی که تکلیفش با خودش مشخص نبود.

 سریالی که می‌خواهد کمدی باشد اما توان خنداندن ندارد. این جنس کمدی‌ها که جواد رضویان اسطوره بلامنازع آن است این روزها روبه فزونی‌ست و اکنون استاد منوچهر هادی بزرگمرد لاکچری سینما پس از ساخت مجموعه‌ی نیسان آبی؛ اثری بدیع در ژانر “کمدی نخندان” یا همان “کمدی-رضویان” خودمان با جدیدترین اثر خود  با عنوان نیوکمپ که صحنه‌های خنده‌دار آن به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسید و شوخی‌های بازیگر محور و… به تحقیقا، یقینا و تاکیدا طرحی نو درانداخت و شانه به شانه جواد رضویان بنیان‌گذار این سبک که هیچ به رقیب او بدل شده. 

باید دید در ادامه راه حرفه‌ای این دو عزیز، کدامیک برنده‌ و شایسته دریافت واژه؛ زرشک خواهند شد! 

زرشک…

گرچه مردم ما این روزها کمدی‌های سخیف‌تری نیز دیده‌اند و اتفاقا استقبال هم بسیار کرده‌اند. فی‌المثل مجموعه جوکر و میزان نخنداندن و پوچ و بی‌محتوا بودنش با اختلاف در تاریخ ادوار هنر پس از انقلاب یگانه عالم است!

 

اما بعد؛

بحث بحث منوچهر هادی مرد لاکچری سینما بود!

 منوچهر هادی بعد از «عاشقانه»، «دل» و «گیسو»، بار دیگر در مرکز انتقادها قرار گرفت. بعد از تمام شدن آن سریال‌ها هم بازار واکنش‌ها چه از سوی مخاطبان و چه عوامل سریال داغ بود.

مهمترین واکنش‌های ترند شده در شبکه‌های اجتماعی از منوچهر هادی اینگونه یاد می‌کنند:

اکبری نوشت: سیاهی لشکران سریال‌های رضا عطاران از نقش اصلی آثار منوچهر هادی بهتر بودن 

محمدرضا توئیت کرد: نزدیک به سه دهه از خدا عمر گرفتم و تاکنون سریالی به ضعیفی نیوکمپ ندیدم. هرچقدر از بد بودن این سریال بگم کم گفتم. این حجم از فضاحت در داستان، پیرنگ و…. سابقه نداشته.

پژمان هم گفت: سریال نیوکمپ هم مثل مسابقه صداتو مزخرف خوبی بود.

نگین ادعا کرد: توی عمرم سریال به این مزخرفی و آب دوغ خیاری ندیده بودم یعنی توهین مستقیم به سلیقه و وقت بیننده بود. تا عمر دارم دیگه فیلم و سریال های هادی رو نمی بینم! یکی نیست بگه بلد نیستی چرا میسازی؟ بهتره بره اسنپ کار کنه و سینما رو به گند نکشه .

 

همان‌طور که دقت کردید در اکثر نظراتی که درباره این سریال منتشر شده، ضعف فیلمنامه، نامشخص بودن هدف کارگردان و پایان‌بندی نادرست، به عنوان مشکلات اصلی اعلام شده است. 

عده‌ای از مخاطبان سریال نوشته‌اند که «نیوکمپ»  روی ایده خوبی بنا شده و در  نقطه شروع هم موفق ظاهر می‌شود. حتی با حضور اکبر عبدی جذاب هم به نظر می‌رسیده اما هرچه جلوتر رفته، فیلمنامه ضعیف‌تر شده و سریال رفته‌رفته دچار ایرادهای اساسی شده است.

 بعضی‌ها نسبت به حضور بازیگرانی مثل حسن معجونی و اکبر عبدی در سریال گلایه کرده‌اند و نوشته‌اند چطور ممکن است با وجود چنین بازیگرانی ماحصل کار چنین ضعیف از آب دربیاید. عده‌ای هم از منوچهر هادی خواهش کرده‌اند دیگر سریال نسازد.

 

این واکنش‌ها اما تا آن‌جا پیش رفت که حتی یکی از شاگردان خود آقای کارگردان هم در یادداشتی خطاب به استادش نوشت: شما بودجه کلان داشتید. شما وقت برای فکر کردن داشتید. اما چه کردید استاد؛ اسکناس هایتان را شمردید. دریغ از توانایی توصیف کلمه میزانسن! دریغ از توانایی توضیح الگوی A ! و دریغ از این هرم مسموم که شما را راضی نگه می دارد. بنده افتخار داشتم ۱۲ ساعت شاگرد شما باشم. در این ۱۲ ساعت چیزهایی از شما یاد گرفتم که در هیچ مکتبی توانایی آموختن آن را نداشتم؛ آموختم تمام کارهایی که یک کارگردان نباید پشت دوربین انجام دهد را شما انجام‌ می دهید. آموختم‌ نگاه‌ ابزاری به بازیگر( موی بلوند، رنگ مانتو و اندازه موژه‌ها) یک سیستم در هم تنیده برای نتیجه گیری اقبال بلند شماست.

از طرفی نیوکمپ در زمانی پخش شده که شرایط جامعه از نظر برخی از کارشناسان به شرایط عادی رسیده و حالا امکان پخش سریال کمدی وجود دارد؛ بدون آنکه بازخورد منفی از سوی مخاطبین داشته باشد. در واقع سازندگان تصمیم گرفتند سریال را پس از روزهای خاصی که در ایران سپری شد به نمایش در بیاورند و مطمئن باشند که مورد نقد مردم قرار نمی‌گیرند.

 متاسفانه باید گفت با وجود اینکه غم‌ها فعلا یادمان رفته و حواسمان نیست الهه محمدی و ویدا ربانی و دیگر زنان مردانه‌تر از هر چه مردانند، آن آزادگان در بند؛ چرا و چگونه زیست می‌کنند…؟ باز هم  این مجموعه نیوکمپ نمی‌خنداند و کسانی که به دنبال آن هستند و طیف مخاطبین آن محسوب می‌شوند، اصلا قدرت انتخابی ندارند و منوی تک محصوله پیش روی آنهاست.


اما نیوکمپ خنده دار نیست، چرا که نیوکمپ اساسا نمی‌تواند بامزه باشد، حتی اگر ستارگان کمدی را در خود جای دهد. مشکل نیوکمپ ریشه‌ای است و تا زمانی که ریشه مسموم باشد، میوه درخت امکان ندارد که خوشمزه باشد. شما هرگز نمی توانید پس از کاشت تخم هندوانه ابوجهل به فصل باروری میوه‌ای آبدار و خوشمزه‌ برداشت کنید:

سرِ تسلیمِ من و خشتِ درِ میکده‌ها

مدعی گر نکند فهمِ سخن، گو سر و خشت

 

اما دیگر آثار جناب مستطاب منوچهرخان هادی همچون نیوکمپ واکنش‌های جالبی در پی داشت، بد نیست برخی از آنها را مروری کنیم: 

عاشقانه

با اینکه سریال «عاشقانه» به نسبت سایر سریال‌های منوچهر هادی در شبکه نمایش خانگی کم‌اعتراض‌تر بود اما باز هم در قسمت‌های پایانی گلایه‌هایی نسبت به آن وجود داشت. روزنامه هفت صبح آن زمان مطلبی منتشر کرده و در آن از اعتراض‌های مخاطبان نوشته بود. طبق آن گزارش، بخش مهمی از مخاطبان نسبت به طولانی شدن بی‌دلیل قصه اعتراض کرده و نوشته بودند که بعد از گذشت این همه قسمت، هنوز نمی‌دانند سریال قرار است چه حرفی برای گفتن داشته باشد. بعضی‌ دیگر نوشته بودند که در یک سریال حداقل باید در هر قسمت سه تا سکانس جذاب و مهم وجود داشته باشد اما در عاشقانه چنین چیزی وجود ندارد و مدام با خواب و خیال و کلیپ موسیقی، همه چیز کش می‌آید. بعضی‌ها به نبود انسجام در فیلمنامه اعتراض کرده و نوشته‌ بودند که اتفاق‌های سریال کاملا دور از واقعیت هستند.

دل

منوچهر هادی بعد از سریال به نسبت قابل‌قبول «عاشقانه»، سال ۱۳۹۹ سراغ ساخت سریال «دل» رفت؛ اثری عاشقانه که هم به واسطه انتخاب بازیگران و هم ریتم کندی که داشت، از همان ابتدا با انتقادهایی روبه‌رو بود و در نقطه پایان اعتراض‌ها درباره آن به اوج رسید. با پخش قسمت یکی مانده به آخر سریال دل که به بیرون آمدن بسیار تصنعی شخصیت پدر رستا از آی‌سیو مرتبط بود اعتراض بیشتر از قبل بالا گرفت. بسیاری از مخاطبان نوشتند که کارگردان به آنها توهین کرده است. بعد هم که شوخی‌ها و جوک‌های زیادی درباره‌اش ساختند. بعد از پخش قسمت آخر، سعید راد اعلام کرد که از بازی در این سریال پشیمان است. او گفته بود حتی یکبار هم این سریال را ندیده. او تاکید کرده بود: «اینها زود می‌خواستند بگیرند و تمام کنند و ۲۰ قسمت را بکنند ۳۰ قسمت، ۳۰ قسمت را بکنند ۴۰ قسمت و اگر یک مقدار جا داشت می‌کردند ۵۰ قسمت، چون مردم برای‌شان مهم نیستند. این‌ها دارند بیزینس می‌کنند.» به طور کلی اکثر مخاطبان نسبت به آب بستن به سریال گلایه داشتند.

گیسو

سریال گیسو از همان قسمت‌های اول با انتقادهای زیادی رو به رو شد. کم بودن و تکراری بودن اتفاق‌های هر قسمت و کش آمدن بیش از حد داستان، بیشترین انتقادها را به همراه داشت. برخی نوشته بودند هرچی سریال جلو می‌رود باز هم نمی‌دانند باید منتظر چه ماجرایی باشند. از یک جایی به بعد اعتراض‌ها به سمت باورناپذیر بودن اتفاق‌ها رفت و همچنین خیلی‌ها به این مسئله معترض شدند که ضعف فیلمنامه و تصنعی بودن دیالوگ برخی شخصیت‌ها باعث شده اصلا نتوانند سریال را تحمل کنند. بعد هم که ماجرای اختلاف میان منوچهر هادی و هومن کبیری، تهیه کننده سریال پیش آمد و این تهیه‌کننده از همکاری اجباری خود با منوچهر هادی صحبت به میان آورد. خلاصه نتیجه این شد که با پایان «گیسو» پروژه عاشقانه هم به پایان رسید.

 

و نتیجه اینکه؛

حضرت آقا منوچهر هادی با خود آنچنان کرده که آثارش ویژگیی کالایی و بازاری پیدا کرده است.

نکته بد ماجرا اینجاست که مخاطبان این دست آثار هنری همواره مصرف‌کننده باقی خواهند ماند و هیچ فعالیتی از خود نشان نخواهند داد.

 

او صاحب سبکی از «هنر نازل» شده که مبتنی بر پول و سرمایه‌داری شکل می‌گیرد و بیش از آنکه در مسیر سریال‌سازی باشد به سری سازی گرایش دارد. 

به نظر می‌رسد سرعت در ساختن و میل به «کسب درآمد بیشتر» باعث شده او در این موقعیت قرار گیرد. بازار و تجاری‌سازی هنر به طور کامل این فیلم‌ساز را بلعیده و منوچهر هادی با خود آن چنان کرده که احمد شاملو می‌گوید: 

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!

 

چرا باید این نوع از هنر را نقد کرد؟

گونه آثاری چون مسیری که هادی پیش می رود؛ ذهن را در اختیار خود گرفته و عنصر رهایی‌بخش هنر، یعنی خیال‌پردازی را به شدت محدود می‌کنند. بدین سان معناهای ضمنی محدود شده و همه چیز قابل پیش‌بینی می‌شود.

 در این گونه آثار مخاطب فقط مصرف کننده صرف است و امکان تفکر مستقل را از کف می‌دهد، فرصت اندیشیدن و تعقل را از مخاطب می‌گیرد.

 در این نوع آثار، ابداع، تازگی و هرچیز خلاف عادت، رد می‌شود و مخاطب در این دنیای رام، یکنواخت و شناخته شده، به آسانی تسلیم ایدئولوژی سازندگان اثر می‌شود. در آثار سینماگرانی چون منوچهر هادی افکار مخاطب به طور سیستماتیک دستکاری می‌شود و مخاطبان به طور فزاینده‌ای قدرت نقادی موثر جامعه‌شان را از دست می‌دهند. در واقع صنعت فرهنگ عامل اصلی این اتفاق است.

آثار هادی مخاطب منفعل تولید می‌کنند و سطحی‌نگری وجه غالب آنهاست. 

برخی از کارشناسان امر بر این باورند که تعدد و کثرت تولید اثر سبب افت کیفیت آثار این فیلمساز است. اما تحقیقا بر این باورم دلیل اصلی این ماجرا، چرخه معیوب تجارت در هنراست،                                                  پول پول و باز هم پول! 

بنابراین چنین تفکری چنانچه درآمد را در مشاغل نابهنجاری چون سوداگری مرگ ببیند، ممکن است سینما را تعطیل و کسب را در آشپزخانه دنبال کند.

هرچند که سوداگران اندیشه و تفکر چون او به مراتب از سوداگران مرگ خطرناک ترند.

 

* محمد دانشور

روزنامه‌نگار و سردبیر پایگاه تحلیلی – خبری سینماآفیس

هیچ فایل صوتی برای این پست ثبت نشده است.

به اشتراک گذاشتن با :
امتیاز به این مقاله
تاریخ و زمان انتشار خبر : 1402/04/29 10:05
شماره خبر : 91985
لینک کوتاه : https://daftarecinemaii.ir/?p=91985
بدون نظر

پیام بگذارید