سینما بر ستون قصه
(سینماآفیس) – پیرامون سینمای مستقل و چیستی آن بسیار نوشتهاند. اما مولفههای یک هنرمند در این باب بسیار جالب است. «سید جواد موسوی» نویسند، کارگردان و مدرس سینما در یادداشت اختصاصی خود برای سینماآفیس باعنوان « سینما بر ستون قصه» نوشت:
«تاریخ سینما درسهایی به سینما دوستان میدهد که در هیچ دانشگاهی شانس یادگیری آن وجود ندارد. مهمترین درسش این است که اگر فیلمنامه خوبی نداری فکر ساختن فیلم را از سرت دور کن.
تاریخ سینما همیشه در حال یادآوری این نکته بسیار مهم است که اگر قصهات را درست روایت کنی حتی اگر فیلم کم خرج کوچکی ساخته باشی ماندگار خواهی شد.
حالا دیگر همه میدانیم که چرا هیچ فیلمی از فیلمنامهاش عبور نمیکند. ما میدانیم ولی نمیدانم چرا مسئولان دولتی نمیدانند.
جشنواره ی فیلم فجر امسال نمونه خوبیست که تاکید کنیم تاریخ سینما بخوانید.
جشنواره ی دولتی امسال نشان داد وقتی دولت فیلم تولید میکند به فیلمنامه و مخاطب فکر نمیکند و فقط به گزارش کار این روند اداری توجه دارد.
بگذارید خاطره ای از همین امسال برایتان بگویم. دوستی که داشت یک فیلم برای بنیاد فارابی عزیز میساخت لطف کرد و من را با عنوان استادش به صحنه فیلمبرداریش دعوت کرد. در بدو امر فهمیدیم که چه فیلمنامه ضعیفی برای ساخت نوشته شده. مثل همه ی پشت صحنهها شلوغ و مملو از آدمهای بیکار و تنها چیزی که دیده نمیشد ذات سینما بود.
خود «سینما» بیاهمیتترین چیز در آن صحنه بود. ریخت و پاش دولتی در هر گوشهای به چشم میخورد و ناهماهنگی و نابلدی را هر تازه کاری به چشم میدید. نه میزانسنی و نه برنامه درستی که نور روز را ازدست ندهند.
این جملهای که می گویند فیلمبرداران فیلمهای سینمای ایران را میسازند کاملا مشهود بود. هر کادری که فیلمبردار میبست همان اجرا میشد. بدون در نظر گرفتن این که نمای بسته کاربرد دراماتیکش در این صحنه ها چیست.
فقط برای این که دست مونتور باز باشد تا کات بزند و یا نزند. فیلم در جشنواره به نمایش درامد و همان بود که فکر میکردیم.
هیچ!
از خودم میپرسیدم مگر بازیگرانش که دهها فبلمنامه در سال میخوانند متوجه ضعف فیلمنامه نشدهاند؟
اگر نشده باشند که دردناک است و اگر شده باشند و نقش ناقص را بازی کرده باشند بخاطر پولی است که در تولیدات دولتی به وفور هدر می رود.
تاریخ سینما سخاوتمندانه فیلمهایی را مقابلمان قراردادهاند تا خودمان قضاوت کنیم.
مگر فیلم «شاهین مالت» چگونه ساخته شد؟
با بودجه کلان؟
«شاهین مالت» یک فیلم نوآر آمریکاییست محصول سال ۱۹۴۱ به کارگردانی و نویسندگی «جان هیوستن». این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشتهٔ «دشیل همت» ساخته شده و «هامفری بوگارت» و «مری آستور» نقشهای اصلی آن را بازی میکنند. برخی این فیلم را سرآغاز فیلمهای نوار میدانند. هیوستن با بودجهی اندک فیلمی ساخته که هرچه زمان میگذرد با ارزشتر و دیدنیتر میشود.
در مقابل فیلم «ده فرمان» فیلمی حماسی-تاریخی به کارگردانی «سیسیل بی. دمیل»، محصول سال ۱۹۵۶ کمپانی آمریکایی پارامونت که بر اساس زندگی حضرت موسی شکل گرفته است. این فیلم در زمان خود گرچه مورد توجه منتقدان و تماشاگران عام، نه تنها در ایالات متحده که در تمام نقاط جهان، قرار گرفت اما با وجود چند میلیون دلار هزینه ساخت و به قول امروزیها بیگ پروداکشن، دیگر کسی حاضر نیست این فیلم را بنشیند و تماشا کند و حتی تحمل کند.
و فیلم مستقل «زنی تحت تاثیر» ساخته «جان کاساواتیس» که کم خرج و به شدت زیباست هر بار که ببینید بیشتر از پیش لذت میبرید و در کنارش چندین اثر بیگ پروداکشن چند میلیون دلاری فراموش شده که نمی توانید حتی تحمل کنید.
این اتفاق برای فیلم بسیار گران قیمت محمد(ص) مجیدی هم افتاده است.
دن سیگل فیلمساز مستقل آمریکایی حرف جالبی دارد.و معتقد است: فیلم مستقل فیلمیست که قبل از تمام شدن پولت باید تمام شود.
نتیجه اینکه راه نجات سینما ساختن فیلم های پر خرج و بریز و بپاش نیست. راهش فیلمنامه داشتن است. فیلمنامه خوب داشتن است. و عبور از قید و بندهای دست و پاگیر فیلمسازیست که در کشور ما به ادا تبدیل شده.
از سال هزار و سیصدو پنجاه چهار، سینمای ایران عملا ورشکسته شده بود. اقتصاد سینما از راه نمایش فیلمهای خارجی که عموما اروپایی بودند سر پا بود. فیلمهای سینمای ایتالیا و فرانسه به وفور اکران می شد. آلن دلون، ژان پل بلموندو، بریژیت باردو، فرانکو نرو، جولیانو جما، سوفیا لورن و مارچلو ماسترویانی بسیار مشهور و معروف بودند. شمار جماعتی که فیلم «شعله» و «اژدها وارد می شوند» را دیدند دیگر تکرار نمیشود و این درحالیست که فیلم «گوزنها» ی مسعود کیمیایی در این سال دو میلیون و ششصد هزار تومان می فروشد.
این سالها دیگر مردم رغبتی به دیدن فیلمهای ملو درام عاشقانه و انچه که تا سالها فروش فیلم ها را تضمین می کرد ندارند. ذائقه ها عوض شده و فیلمسازان به دنبال شکل دیگری از سینما هستند که با وقوع انقلاب به شیوه ای دیگر با تغییرات بنیادین دوباره از صفر آغاز می شود.
مسیر پرفراز و نشیبی طی میشود تا امروز که دولت اصرار بر تولید محصولات ضعیف دارد و راه را بر سینمای مستقل که می تواند نجات بخش باشد می بندد. دولت فکر می کند با پول می شود همه کار کرد. البته که کشور مصرف گرایی داریم و برای ظاهر سازی پول های عجیبی خرج می کنیم. و سینما هم از این قاعده مستثنی نیست. سینه موبیل و دوربین رد و فیلمبردار و دوازده دستیار و صحنه ای پر از نورهای مختلف و کابل های آویزان و سلبریتیهایی که حتی دیالوگشان را حفظ نیستند را میتوانید در پشت صحنه همه تولیدات ببینید ولی مطمئنم فیلمنامه خوب را هرگز نخواهید دید.
زیرا چند برگ کاغذ که حتی مسئول تدارکات به راحتی در آن دست میبرد، ارزشی ندارد که رویش وقت گذاشته شود و یا پولی که شایستهاش است پرداخت شود.
آنچه مهم است ظاهر کار است. حتی اگر آدمهای تکراری را در چند فیلم پشت سر هم ببینی. این سینما نیست. همه میدانیم بحران گریبان سینما را گرفته و این حرف تازهای نیست.
حرف تازه اما این است که راه برون رفت از این بحران ساده است. بینهایت ساده. حالا باید در بارهی سینمای مستقل واقعی حرف بزنیم.
باید درباره ذات سینما حرف بزنیم.
اگر فیلم «بنشیهای اینیشرین» از شاهکارهای تراژیکمدیسیاه محصول سال ۲۰۲۲ به نویسندگی و کارگردانی «مارتین مکدونا» در این کشور نوشته شده بود، هیچگاه به تولید نمیرسید و ساخته نمیشد. مانند فیلمنامههایی که همین الان در گنجهها و کمدها خاک میخورند و اگر ساخته شوند… اگر ساخته شوند..
به حقیقت استانداردهای سینمایی کشور جابهجا خواهد شد.»
انتهای پیام/
اشتراک ها :سینما زاده سینما - دفتر سینمایی پایگاه تحلیلی خبری
/