گام به گام با هنرمندی که از نقاشی سرخورده شد و به مجسمههای نرم روی آورد
سینماآفیس: مجسمههای نرم؛ التیامی برای هنرمند سرخورده از عرصه و رشته نقاشی شدند.
راضیه صبوری : سرخورده از نقاشی
پایگاه خبری سینماآفیس گزارش میدهد؛ هنر حد و مرز نمیشناسد؛ این جمله، جملهای است که شاید از نظر شما شعاری به حساب بیاید اما در واقع شعار نیست و این را برخی از هنرمندان به طور کامل و به بهترین شکل ثابت کردهاند.
همه ما با شنیدن کلمه مجسمه به یاد احجامی میفتیم که با موادی چون گچ، فولاد و … ساخته شدهاند و گاه و بی گاه در گالریها و سطح شهر خودنمایی میکنند اما راضیه صبوری هنرمند خالق مجسمههای نرم این باور را به چالش کشیده و پارچه و نخ را به عنوان ماده اولیه کارش انتخاب و تعریف کرده است.
ما در قالب این گزارش مصاحبهای با راضیه صبوری کردهایم تا از او بپرسیم که چگونه مرزهای مجسمهسازی را هر چند جزئی تغییر داده است؟
– شما در اینجا شرح مصاحبه را میخوانید.
خانم صبوری چگونه وارد عرصههای هنری شدید و چه شد که مسیرتان به جاده مجسمهسازی رسید؟
*من رشته نقاشی رو توی هنرستان ولایت خوندم و بعد از هنرستان برای اجرای پروژه عملی کنکور با آقای شهریار احمدی آشنا شدم و کلاس عملی رو پیش ایشون رفتم. بعدها در دانشگاه هنر اصفهان قبول شدم و تقریبا ۲ ترم را اونجا گذراندم.
ترم سوم برام مشکلی پیش اومد پس مرخصی گرفتم و به تهران اومدم و در دانشگاه هنر درسم رو ادامه دادم.
من خیلی اتفاقی در زمینه مجسمهسازی فعال شدم و در واقع براش هیچ برنامه ای نداشتم؛ ترم ۵ دانشگاه بودم و در اون ترم روی یک سری نقاشی کار میکردم که هر کاری کردم نتونستم تکمیلشون کنم. در واقع هر تلاش من باعث ناکام شدن بیشترم از نقاشی شد.
تعطیلات عید شد و من چون نمیتونستم نقاشی کنم حالم اصلا خوب نبود. در همون حال یک فکر به ذهنم رسید و اون فکر این بود که با لباسهای خودم برای اینکه برادرزادهام عروسکی بدوزم و اون رو خوشحال کنم بنابراین کار دوختن عروسک رو شروع کردم و فهمیدم که با این کار حالم بهتر میشه.
من بعد اون روز شروع کردم چند تا کار دیگه انجام دادم و براشون طراحی کردم. کارهای من بعد از تعطیلات با استقبال اساتید دانشگاه مواجه شدند و اساتیدم پذیرفتند که به عنوان پروژه پایانی روی این موضوع کار کنم.
من در نهایت با ۱۰ تا کار پایان نامه رو ارائه دادم و اونها رو در گالری ویستا پلاس به نمایش گذاشتم.
– چه تعریفی از مجسمهسازی دارید و چرا به سراغ مجسمههای نرم رفتید؟
*از نظر من مجسمه سازی هنر شکل دادن یک فرم دوبعدی به سه بعدی است که با متریال های مختلفی انجام میشه که این می تونه مثل پارچه خیلی نرم باشه یا خیلی سخت مثل فولاد یا آهن…
من مجسمهسازی کلاسیک رو تحسین میکنم ولی به نظرم نمیشه باهاش خیلی راحت بود. چیزی که من ترجیح میدم اینه که مخاطب بتونه با کارهای من راحت باشه.
– چه شد که پروژه تولید عروسکهای الهام گرفته شده از اسکلت انسان رو تعریف و شروع کردید؟
*پروژه بعد از فوت پدرم در سال ۹۷ تعریف و طراحی شد؛ در واقع من میخواستم آخرین نگاه پدرم رو در کارهام بازسازی کنم که تا به امروز موفق به انجامش نشدم.
موضوع و دغدغه من مرگ و بدن انسان بود و کارم با یک کلاژ شروع شد.
از طرف دیگه من به شدت از مرگ میترسم و شاید یکی از دلایلی که جمجمه ها رو ساختم همین ترس شدیدم از مرگ بوده باشه.
– بازخورد کارهاتون رو چطور دیدید؟
*مخاطب های من در فضای مجازی خیلی بازخوردهای خوبی رو نشون دادن.
یه پروژه رو با یک هنرمند آلمانی داشتم که در همین فضای مجازی باهاشون آشنا شدم.