(سینماآفیس) – کاغذ بی خط، تنها فیلمی ناصر تقوایی بود که به اقتضای سن، افتخار تماشای آن را در سینما داشتم. حظ کامل بود. پس از آن بود که فهمیدم، ناخدا خورشید و ای ایران هم از آثار تقوایی است که پیشتر به مناسبات مختلف با حذفیات فراوان از تلویزیون تماشا کردهام. خب پس لازم نیست تاکید کنم که بارها و بارها همه آثارش را به تماشا نشستهام. به ویژه شاهکاری چون دائی جان ناپلئون را. اینکه مسئولین سینمایی و متولیان امر به جای ساختن مجسمهای از طلا برای تقوایی، چه در سر دارند که سکوت کر کنندهی این نابغه را نمیشنوند؛ بماند! چرا که گالیله را نیز زمانی به دادگاه کشاندند، همچنانکه سقراط را شوکران خوراندند…. مدتها بود که تیم تحریریه سینماآفیس در صدد ادای دین و تهیه پروندهای برای ناصر تقوایی و آثارش بود تا اینکه با مطلبی از علی سیفالهی همکار گرامی روزنامهنگارمان مواجه شدم. مطلب به اندازهای کامل و شیوا بود که جای بحث و گفتوگویی باقی نماند. پس تنها بازنشر آن را تقدیم میکنیم به خوانندگان پایگاه تحلیلی خبری سینماآفیس: