تنها قصه میماند
(سینماآفیس) – «سید جواد موسوی» نویسنده، کارگردان و مدرس سینما در تازهترین یادداشت اختصاصیاش برای سینماآفیس، نوشت:
چند روز پیش فیلمی به نام « چشمان آبی کمرنگ» دیدم و چند روزی را با «ادگار آلن پو» سپری کردم. به چیز جالبی در نظریاتش برخورد کردم که فکر میکنم برای شما هم جالب باشد. ادگار آلن پو در یادداشتهایش چهار شرط خوشبختی را آورده که به نظرم بسیار جالب است:
اول، زندگی در هوای آزاد.
دوم، عشق یک موجود.
سوم، فراغت از هرگونه جاه طلبی.
چهارم، آفرینندگی.
و این چهار شرط خوشبختی چقدر پس از گذشت سالها درمود سینمای مستقل مصداق دارد. بارها شنیدهاید که فیلمسازان با غرور میگویند که فیلمم دنیا را میلرزاند و یا این که فیلم ما فیلم متفاوتیست و دیگران احمقند که فیلم ما را نفهمیدند. زیاد این جمله ها را باور نکنید. آنچه از فیلمها با گذشت زمان در یادها میماند فقط روایت است. هیچکس نمی تواند به خاطر بیاورد حرکات دوربین و آکروباسیهای تصویری را. فقط روایت در ذهن میماند تا برای دیگران بتوانی تعریفش کنی.
آن قدیم ها که خیلی ها پول رفتن به سینما را نداشتند، عدهای دورهم جمع میشدند و نفری یک ریال( یک قران) به کسی میدادند که برود سینما و بعد بیاید و فیلم را برایشان تعریف کند.
کسی که پول گرفته بود و به سینما رفته بود حالا میایستاد و با جزییات زیاد فیلم را برای آنان که پول داده بودند تعریف میکرد. او از کلوز آپ و تراولینگ و حرکات دوربین چیزی نمیدانست. فقط قصه را و درگیریهای شخصیتها را تعریف میکرد و گاهی خودش را جای آن شخصیتها میگذاشت تا روایت کامل شود.
هیچ رازی وجود ندارد. هیچ چیز پنهانی نیست. ما همه قصه گوییم. درام به ما می گوید که این شخصیت از جایی به جایی می رود و از چیزی به چیزی دیگر می رسد و یا نمی رسد. با آن که داستانمان را به واسطه ی شخصیت ها( آدم ها) تعریف می کنیم، اما از اصولی پیروی می کنیم که در زندگی واقعی وجود ندارد. ما عمدا کشمکش و اتفاق ایجاد می کنیم برای ان که قصه به وجود آید. اینهمه اتفاق که در یک قسمت از یک سریال می بینیم واقعی نیست. اما آنچه واقعیت دارد این است که ما می دانیم در حال نگاه کردن به یک فیلم هستیم. و می دانیم که قرار نیست همه چیز واقعی باشد.
درام به ما می گوید که قصه تعریف کن. درام به ما میگوید که سرگرم کن. درام به ما میگوید که حرف بزن. درام به ما میگوید که تخیل کن. و درام به ما میگوید که فکر کن و دیگران را وادار کن فکر کنند.
دولتهایی که یکی پس از دیگری میآیند. به سینما به عنوان یک وسیلهی تبلیغاتی نگاه میکنند. شوروی سابق و آلمان نازی سابق و کرهی شمالی و یوگوسلاوی سابق. جز یک مورد همه سابق شدهاند. آنچه گویی این دولتمردان نمیدانند درام و اصول دراماتیک است. با تخیل نمیشود مقابله کرد. آسمان خیال چنان گسترده است که فقط با خیالی بلند پرواز تر می شود به ان رسید.
اینها را گفتم که بگویم وقتی درام و تخیلی که درام باعثش میشود را نشناسیم عدهای در اروپا، عدهای در آمریکا، عدهای در آفریقا و عدهای در کشور خودمان مقابل سینماهای نمایش دهندهی فیلم پلاکارد در دست جمع میشوند و حتی اقدام به خودسوزی میکنند.
ماجراهای نمایش فیلم آخرین وسوسهی مسیح «مارتین اسکورسیزی» را همه بخاطر داریم. بعد چه شد؟ هیچ. الان فیلم دراختیار همه هست و هر کسی میتواند این فیلم را دانلود کند و ببیند. این موارد بسیار است و همه از عدم شناخت درام حاصل میشود و در آینده هم این نشناختن، باعث خواهد شد و حاصل خواهد شد.!
سینمای وحشت یکی از ژانرهای مورد علاقهی فیلمسازان مستقل است. در نود درصد این فیلمها بازیگر مشهوری نمیبینید. اما ترس، تعلیق و قصههای جذاب، به وفور در این فیلمها چنان بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد که نبود بازیگر شناخته شده به نقطهی قوتشان تبدیل میشود. این فیلمها معمولا کوچک و کم خرجند ودر یک یا دو لوکیشن، ساخته میشوند.
حالا چرا این ژانر در برخی از کشورها با دستور مستقیم دولت کمرنگ و یا ممنوع میشود؟ دلیلش بسیار ساده است. ما در طول تاریخ سینمای کشورمان فیلم وحشت به مفهوم واقعی و آنچه که در ژانری به این نام دستهبندی شود فقط به تعداد کمتر از انگشتان یک دستمان داریم. دلیلش ساده و حتی خنده داراست. دولتمردان وقتی فیلم وحشت را میبینند فکر میکنند موجودی که تهدیدگر است و وحشت می افریند و شخصیت های اصلی را نابود میکند، شکل دیگری از خودشان است که اینگونه به تصویر در امده. گویی آینهای در مقابلشان قرار گرفته.
بدون شک ژانر وحشت می تواند تأویل سیاسی داشته باشد و دارد. پس باید محدود شود.
ترس ها را می توان کنار گذاشت و به سینمای مستقل، اندیشهی مستقل و خیال پردازی مستقل اهمیت داد. همیشه و همه جا دو سه سال است که حرف از ژانر و بهادادن به آن برای حفظ سینما میشنوم. حتی انجمن سینمای جوانان نیز تاکید بر فیلمنامههای ژانر دارد و حتی نشست برگزار کرده با عنوان اهمیت ژانر در فیلم کوتاه.
بعد از صدو سی و چند سال که سینما وارد کشورمان شده. در مورد اقبال نشان دادن به ژانر فقط یک چیز می توان گفت: «خیلی دیر شده است»
انتهای پیام/
اشتراک ها :ما همهچیز را میبلعیم - دفتر سینمایی پایگاه تحلیلی خبری
/
اشتراک ها :این دبیر گیج و گول و کوردل: تاریخ - دفتر سینمایی پایگاه تحلیلی خبری
/
اشتراک ها :این دبیر گیج و گول و کوردل: تاریخ - دفتر سینمایی پایگاه تحلیلی خبری
/