نقد و بررسی فیلم ماریا؛
آنجلینا جولی در نقش ماریا کالاس درام مجلل اما بیش از اندازه جسورانه پابلو لارن را پیش میبرد
سینماآفیس: فضای سومین پرتره پابلو لارن برای زنان نمادین جهان نسبت به فیلمهای (جکی) و (اسپنسر) محدودتر به نظر میرسد زیرا سرنوشت، بیشتر در آن نقش بسته است.
پایگاه خبری سینماآفیس گزارش میدهد؛ داستان فیلم (ماریا) درام پابلو لارن از روز ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۷ که همان روز مرگ ماریا کالاس سوپرانوی یونانی متولد آمریکا است، آغاز میشود و لحظهای را نشان میدهد که این خواننده اپرا با لباسی سفید در اتاق نشیمن آپارتمان بسیار بزرگی که در پاریس قرار دارد.
سپس، داستان فیلم به یک هفته قبل از مرگ ماریا برمیگردد و بیشتر آن در آن هفته اتفاق میفتد بنابراین ما میدانیم که کالاس به کجا رسید اما نمیدانیم که او مسیر زندگیاش را چگونه طی کرده است. در واقع داستان زندگی ماریا کالاس، داستان یک مارپیچ مرگ عصبی است.
آپارتمانی که ماریا کالاس در آن زندگی کرد و درگذشت، آپارتمانی با لوسترهای بزرگ آویزان، دیوارهای چوبی، تابلوهای بزرگ قدیمی و یک تخت مجلل است. در واقع، اقامتگاههایی که در سه گانه لارن به نمایش درآمدهاند، قفسهای طلاکاری شدهای هستند که با اهمیت، جلوه میکنند.
جکی کندی در فیلم (جکی) کاخ سپید را اشغال کرد. داستان (اسپنسر) نیز در املاک روستایی ملکه الیزابت اتفاق افتاد و ماریا کالاس در آپارتمان خودش زیست اما آن خانه مانند زندانی است که خودش برای خودش ساخته است و شاید به همین دلیل زندگی او تبدیل به زندان شد.
ماریا روزها را با مصرف قرص آرامبخشی به نام ماندراکس که به صورت غیر قانونی به دست میآورد، سپری میکرد. او زیاد غذا نمیخورد در واقع هر ۳ یا ۴ روز یک بار غذا میخورد و این به وسواس این خواننده برای لاغر ماندن، برمیگشت.
همه چیز درباره ماریا وسواسی است.
این خواننده با برونا خدمتکار و فروچیو پیشخدمت و رانندهاش که سالها از او مراقبت کردهاند، مانند رعیتهایی برخورد میکرد که هدفی به جز تامین نیازهای او ندارند. (فروچیو کمردرد دارد اما ماریا بدون هیچ دلیلی به او دستور میدهد که پیانوی بزرگی را جا به جا کند.)
ماریا تصور میکند که پزشکاش شیطان است بنابراین از ملاقات با او اجتناب میکند.
ماریا هر شب خیال میکند که با روح دوست سابقش ارسطو اوناسیس ملاقات میکند.
و سپس صدای ماریا در مرکز توجه مخاطبان فیلم قرار میگیرد.
ماریا در زمان مرگ، ۵۳ ساله بود و ۴ سال و نیم از آخرین روزی که در جمع آواز خوانده بود، میگذشت.
با این حال او بر اساس داستان فیلم، مملو از اپرا است.
جولی به زیبایی نقش او را ایفا کرده و در جایی میگوید مخاطبان انتظار معجزه دارند. من دیگر نمیتوانم معجزه کنم.
مترجم: نسرین خدایاری